۱۳۸۸ اسفند ۱, شنبه

آقای هاشمی،لطفن حرفی برای گفتن در پیشگاه وژدان مردم برای خود نگه دارید...

امروز که حکومت بدون رعایت اندک حجب وحیا و بدون در نظر گرفتن هرمناسبتی دست به مردم ستیزی و مردم کشی و در عین حال مصادره ی مردم می زند تا بدانجا که برای مردم تفاوتی بین یک روز عادی و روز سالگرد انقلاب ، برای بیرون آمدن نمانده -چرا که در هر دو با در نظر گرفتن امکان کشته شدن بیرون می آیند- و بدترآنکه برایشان تفاوتی بین ماندن ونماندن  نیست ، تنها گذاشتن مردم بی معناترین فرم ممکن است .
تنها گذاشتن مردمی که در عین نجابت هر توبه -واقعی- را بدون در نظر گرفتن پیشینه توبه کننده با آغوش باز و گرم میپذیرند ، نمی تواند ناشی از هیچ محتوا و فکری باشد . لطفن تا هنوز نیرویی باقی مانده کاری کنید .
مردم ، چشم خود را بر کمک جامعه جهانی بسته اند ، چرا که جز مشتی حرافی تا به امروز -حتی از سوی آنان که اربده های انسان دوستانه شان حنجره شان را دریده و سودی جز کر کردن گوش ما نداشته - چیزی دیگر عایدشان نشده و تنها دل در گرو حرکت آرام خود دارند .
آرامش این حرکت زیباست اما نباید نادیده گرفت که سر دیگر این آرامش میتواند یاس باشد . چرا که تا آن زمان که حرکتی نبود ، نیروهای حکومت به این شدت در فکر چاره ای برای مقابله با آن نبودند ، اما امروز که این جنبش به وجود آمده آنان به سرعت و شدت در پی راههای سرکوب آن هستند و اگر این حرکت با همین تانی و آرامش به پیش برود چه بسا که چندی بعد سدی را در مقابل خود ببیند که فرو ریختن آن به سادگی دیوارهای پیشین نبوده و انرژی فراوان تری را تحلیل ببرد و خدای ناکرده مثل حرکت های گذشته به آینده ای نامعلوم واگذارد .
به تصور من آرامش این حرکت -آن هم از جانب مردم نه از جانب آنها که دست شان به کاری میرود- تنها تا زمانی زیبا و بهترین شکل است که مردم تنها نباشند ودر کنار خود نیرویی امیدبخش داشته باشند . بی شک این نیرو نمی تواند نیرویی از بیرون باشد که باید نیرویی باشد آنقدر نزدیک که مردم به آن دل خوش داشته باشند . نیرویی که نیاز به تحلیل و تفسیر حرکت و حضورش نباشد . نیرویی با جزئیات و مواضع کاملن مشخص . 
اینکه امروز با سرخوشی فراوان بگوییم "دیدی فلانی چه گفت یا چه کرد ؟ " و این فلانی برود و ساکت شود تا دیرزمانی بعد و بودن یا نبودن این فلانی در کنار مردم نیاز به تحلیل و تفسیر داشته باشد ، به مرور زمان و ناخواسته اعتماد را از بین برده و دچار فرسایش می شود . که درگیر شدن مردم با این بی اعتمادی و فرسایش شکننده است و بسیار خطرناک برای جنبش . 
آری آقای هاشمی ، روی تمام این صحبتها و حتی فواصل بین خطوط و کلمات که تفسیرشان برای - به زعم داخلی و خارجی - بزرگترین سیاست مدار حال حاضر ایران ، دشوار نیست ، با شماست .
آقای هاشمی "بزرگ" که به واقع در ماههای گذشته ی پس از کودتا و حتی برای برخی قبل از آن ، نور امیدی گاه به گاه می تابانید ، در سن شما برای روز بعد و روزهای بعد زندگی چه چیز جز آرامش و راحت وژدان اهمیت دارد ؟
پدر ، از منتظری چه به یاد داری و چه با یاد مانده -برای همه-؟ آیا تصور می رفت مردی که هم نسلیانش یا نبودند و یا با افکارش نبودند ، در روز وداع ، آن موج بزرگ جوان را پشت سر خود داشته باشد ؟ نسل من -نسلی که چندان دل در گرو تاریخ ندارد- با چه شناختی آنگونه دل در گرو این پیرمرد داشت ؟ چرا او را پدر نامید ؟
هیچ لزومی بر خود نمی بینم تا پاسخ بنویسم ، چرا که تصور می کنم جسارت است به شما .
سعی می کنم احساساتم را به کناری بگذارم و در باره ی روزی که بودید و دیدید حرف بزنم . 
22 بهمن ، شما به خیابان آمدید و احتمالن مثل من و خیلی های دیگر فضای رعب آور نظامی و امنیتی آن روز را دیدید . هیچ انسان عاقلی تصور این را نمی کرد که در آن وضعیت بتوان حتی نفسی هم اعتراضی کشید . 
از پس این اتفاق تنها یک راه برای مردم باقی می ماند ، آقای هاشمی ، آن راه بسیار خطرناک است . مردم مجبورند که در روزهایی غیر از روزهای تجمع حکومتی برای اعتراضات بحق خود که شما هم خود بدرستی بر آن واقفید بیرون بیایند و شما این را هم بخوبی می دانید یعنی چه ؟
سخن کوتاه می کنم .
آقای هاشمی ، امروز موسوی و کروبی -که مردم به آنها اعتماد کرده و حقوق از دست رفته و تاوان آسیب دیدگیشان را از آنان طلب می کنند - بیش از هر زمانی به حضور مشخص شما در کنار خود نیاز دارند ، برای ادامه ی حرکت در راستای خواست مردم ، برای ادامه ای با در صد آسیب کمتر . این مردم ناسزا نگفته یا ناروا نکرده اند که بخواهند اینگونه هنگفت آسیب ببینند . 
همه ی ما - مردم ایران - می دانیم که شما دارای چه نیروی عظیمی در این حکومت هستید اما چیزی که شما بهتر از همه می دانید این است که پشت دیوارها چه حرکت هایی دارد صورت می گیرد . حرکت هایی که بازده ناگهانی شان -آنگونه که شما بهتر از همه واقفید- تهی شدن شما از این نیروی بزرگ است که به صراحت و جرات می توان گفت تنها قدرتی است که در کنار نیروی دادخواهی مردم ، پازل نیل به آزادی را برای ایران کامل می کند .
کی و کجا می خواهید این نیرو را استفاده کنید بهتر از حالا و اینجا -ایران و در کنار مردم - ؟ آقای هاشمی امیدوارم آنقدر دیر نجنبید که حرکت های پشت دیوار به یکباره غافلگیر و بهت زده تان کند !

فرزند شما

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر